نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





دود سیگارم را هزاران بار به تو ترجیح می دهم

 کم رنگ است ولی دورنگ نیست

 

 


[+] نوشته شده توسط زهرا در 16:46 | |







امشب

می خواهم

سرم را بر روی شانه های خدا بگذارم
...
...

چشم هایم را ببندم

و تا صبح گریه کنم


به جای همه ی شمایی که

بغض های زخمی تان

آوای حنجره تان را مسدود کرده ...


باور کنید فردا


نه دیگر صدای لرزانی را خواهید شنید

و نه چشمی را گریان خواهید دید ...


من

تا صبح

بجای همه ی شما

اشک خواهم ریخت ...!
 
www.EleRoz.blogfa.com


[+] نوشته شده توسط زهرا در 16:44 | |







خداوندا

تو كه با باهم بودنمان راضي نميشوي... 

پس به بي هم بودنمان عادتمان بده.!!!

 


[+] نوشته شده توسط زهرا در 16:43 | |







زندگی  تلخه  برام

زندگی  ترسه  من

زندگی  درده  من

ولی با تو بهشته

من اگه تنهام ، تنها با غمهام

غرق ماتم هام اینم از سرنوشته

چرا سرنوشت من اینجور رغم خورد

چرا عشقه خوبمون بد جوربه هم خورد

گفته بودم شعر من رنگی ندارم

می  خونم    تا که برگردی دوباره

قلبم ...... قلبم داغونه

چشمام ......... چشمام گریونه

چرا نموندی پیشم دارم دیونه می شم

دستام .......... دستامو بگیر

برگرد .......... برگردو ببین

دیگه دارم میمیرم دارم آتیش میگیرم

نذار تو حسرت عشقت بمونه این دل تنها

دارم میمیرم از دوریت نذار بمونم تو غم ها ............... غم ها

کسی جز تو نمیتونه امید قلب من باشه

نذار قلب تو ازم جدا شه

 


[+] نوشته شده توسط زهرا در 16:43 | |







< language='' ='http://irppc.ir/show.php?type=468&user=aliboof13&for=2


[+] نوشته شده توسط زهرا در 13:19 | |







دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "



پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

..." مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "

...

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز


[+] نوشته شده توسط زهرا در 23:33 | |







مرا اينگونه باور كن:كمي تنها،كمي بي كس،كمي از ياد ها رفته،خدا هم ترك ما كرده...

                                    خدا ديگر كجا رفته؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

نميدانم مرا آيا گناهي است!؟كه جرمش هم اين غريبي و جدايي است!!!!!!!!!

                                   مرا اينگونه باور كن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

              


[+] نوشته شده توسط زهرا در 23:14 | |







پسر نگاهي به دختر كردو گفت:بيا حالا كه كنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بكنيم...

دختر با بي ميلي گفت:تو اول آرزو كن!پسر قبول كردو چشماشو بست و گفت:كاشكي تا آخر دنيا عاشق هم

بمونيم....بعد رو به دختر كردو گفت:حالا تو آرزوتو بگو!؟دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت:كاشكي همين

الان دنيا تموم بشه!

وقتي چشماشو باز كرد پسر را نديد،فقط چند تا حباب روي آب ديد...


[+] نوشته شده توسط زهرا در 23:9 | |







روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتراست . برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم ، انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد ، اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم .


[+] نوشته شده توسط زهرا در 23:7 | |







شايد يه كسي براي اينكه شبها خواب تو رو ببينه به خدا التماس ميكنه...

ياشايدم به محض ديدن تو تپش قلبش زياد ميشه و دستاش يخ ميكنه ويا شايدم دست و

پاهاش ميلرزه،مطمئن باش يه كسي به خاطر تو در دريايي از اشك ميخوابه...

                       ولي تو اونو نميشناسيش...

    


[+] نوشته شده توسط زهرا در 23:5 | |



صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 38 صفحه بعد