پسر نگاهي به دختر كردو گفت:بيا حالا كه كنار ساحل هستيم بيا يه آرزوي قشنگ بكنيم...
دختر با بي ميلي گفت:تو اول آرزو كن!پسر قبول كردو چشماشو بست و گفت:كاشكي تا آخر دنيا عاشق هم
بمونيم....بعد رو به دختر كردو گفت:حالا تو آرزوتو بگو!؟دختر چشماشو بست و خيلي بي تفاوت گفت:كاشكي همين
الان دنيا تموم بشه!
وقتي چشماشو باز كرد پسر را نديد،فقط چند تا حباب روي آب ديد...
نظرات شما عزیزان:
|