هر كسى نمىتواند درد عشق را درك كند مگر اينكه خودش صاحب درد شود، همانگونه كه حال تنهاگرد را تنهاگرد مىداند كه چيست، آتش سردى كه درون سنگ را بگدازد كسى مىداند كه داراى آه سرد بوده باشد، بازى عشق را عقل در نمىيابد، بايد باده عشق را نوشيد و هر كس يك پيمانه از باده عشق را بنوشد مىتواند عشق را و صد درياى زهر آن را درك كند. پس بايد عاشق بود تا درد عشق را درك نمود.

نظرات شما عزیزان:
|