تلخ منم !
همچون چای سرد
که نگاهش کرده باشی ساعات طولانی و ننوشیده باشی....
تلخ منم !
چای ...یــــــخ
که هیچکس ندارد هوسش را !
*گـیـریـم کـه ســلام!بـه فــرض کـه حــالـتـ را بـپـرسم ؟! سـراغت را بـگـیـرم،بـودنــتـ راگــدایـــی کـنـــم!پـرستـشـتـــ را نـقــاشـی کـنـــم و قــابـش کـنــم!شـعـرتــ کـنــم و کـتـابــش کـنـم !چــه فـرقـی مـی کــنـد وقــتـی آن گـونــه هـسـتـی کـه نـبـایــد بــاشـی!!
**نه پیشانی من به لب های تو رسید !نه لیاقت تو به احساس من! چیزی به هم بدهکار نیستیم ،هر دو کم آوردیم !همین ...دیوار حاشا
***گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو،مثل رد کردن آهنگی که دوستش دارم
...بار خدایا از کوی تو بیرون نرود پای خیالم،نکند فرق به حالم،چه برانی چه بخوانی چه به خاکم بکشانی،نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی...
نظرات شما عزیزان:
|