|
|

اشک هایم را در یک بطری جمع کرده بودم.....
خیلی وقت است که رفته ای....
فکر کنم دیگر شراب نابی شده ....
بدون تو همه ی آن را میخورم....
فقط به سلامته کسایی که بی کسن ولی ناکس نیستن......
نظرات شما عزیزان:
رز 
ساعت1:12---17 مرداد 1391
عشق مثل آبه،ميتوني توي دستات قايمش كني اما آخرش يه روز دستتو وا ميكني ميبيني نيست، قطره قطره جكيده بي آنكه بفهمي فقط احساس ميكني كمي دستات نمناكند،اين همون رطوبت خاطره هاست كه برجاي مونده.
عزیزم وبت خیلی زیبا بود ،جدی میگم!خیلی باهاش حال کردم!!خییییلی دوست داااارم،در ضمن اگه دوست داشتی به منم سر بزن!!مرسی
|
|
[+]
نوشته شده توسط زهرا در 1:55 |
| |