نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عکس های جالب و زیبا با مضمون سیگار

 

 

همین که فهمید غـــــــــــم دارم آتش گرفت . . .

 

به خودت نگیر رفیق !!!!!

سیـــــــــــــ ــگارم را گفتم



[+] نوشته شده توسط زهرا در 1:3 | |







گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول

رفتم نشستم کنارش

گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟

گفت:بفروشم که چی؟

تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر

دیشب حالش بد شد و مرد

با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟

گفتم:بخرم که چی؟

تا دیروز میخریدم برای عشقم

امروز فهمیدم باید فراموشش کنم…!


اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد

با مردونگی گفت:بگیر

باید از نو شروع کرد

تو بدون عشقت,من بدون خواهرم…!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 1:2 | |







برای عشق تمنا کن ولی خار نشو

برای عشق قبول کن ولی غرورت را از دست نده

برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو

برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه

برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن

برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر

برای عشق وصال کن ولی فرار نکن

برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن

برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش

برای عشق خودت باش ولی خوب باش


[+] نوشته شده توسط زهرا در 1:2 | |







گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم…

تمام می شود…

بالاخره تمام می شود…!!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 1:0 | |







تیغ عشقت تو دستمه

اسم نازت رو لبمه

شاهرگمو میزنم

دریای خون لباسمه

 

خون تو ،  تو رگهای من

جون تو ، تو پاهای من

دارم میام پیشت گلم

صبوری کن دنیای من

 

خون ، انگشتامو حلقه زد

مــــــرگ ، لبامو بوسه زد

جونم آهسته پر کشید

شوق چشامو حلقه زد

 

دارم میام فدات بشم

هم آغوش شبات بشم

تنهایی تموم شد ، عزیزم

چیزی نمونده مات بشم

 

یکی دوبار صدات زدم

سر به دل دریات زدم

اومدی آروم از آسمون

بوسه ای رو چشات زدم

 

اگه  میدونستم عزیزم

اینقدر آسونه پریدن

جای سر به دیوار زدن

شاه رگمو میبریدم


[+] نوشته شده توسط زهرا در 1:0 | |







شیطان
اندازه یک حبّه قند است
گاهی می افتد توی فنجانِ دلِ ما
حل می شود آرام آرام
بی آنکه اصلا ً ما بفهمیم
و روحمان سر می کشد آن را
آن چای شیرین را
شیطان زهرآگین ِدیرین را
آن وقت او
خون می شود در خانه تن
می چرخد و می گردد و می ماند آنجا
او می شود من

***

طعم دهانم تلخ ِتلخ است
انگار سمی قطره قطره
رفته میان تاروپودم
این لکه ها چیست؟
بر روح ِ سرتاپا کبودم!
ای وای پیش از آنکه از این سم بمیرم
باید که از دست خودت دارو بگیرم
ای آنکه داروخانه ات
هر موقع باز است
من ناخوشم
داروی من راز و نیاز است
چشمان من ابر است و هی باران می آید
اما بگو
کِی می رود این درد و کِی درمان می آید؟

***
شب بود اما
صبح آمده این دوروبرها
این ردپای روشن اوست
این بال و پرها

***
لطفت برایم نسخه پیچید:
یک شیشه شربت، آسمان
یک قرص ِخورشید
یک استکان یاد خدا باید بنوشم
معجونی از نور و دعا باید بنوشم


[+] نوشته شده توسط زهرا در 21:22 | |







بغض هایت را برای خودت نگه دار…..گاهی سبک نشوی، سنگینتری worried 
 


[+] نوشته شده توسط زهرا در 21:21 | |







AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان

AxGiG,عکس گیگ پایگاه آپلود عکس ویژه وبلاگنویسان


[+] نوشته شده توسط زهرا در 21:21 | |







وزگار آموزگار بدی است...اول امتحان می گیرد بعد درس می دهد!
سعی کن شاگردش نباشی...!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 21:20 | |







وزگار آموزگار بدی است...اول امتحان می گیرد بعد درس می دهد!
سعی کن شاگردش نباشی...!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 21:20 | |



صفحه قبل 1 ... 18 19 20 21 22 ... 38 صفحه بعد