نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





غریبه

هی غریبه !

روی کسی دست گذاشتی

که همه دنیامه

بی وجدان

اینقدر راحت به اون نگو عزیزم


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:41 | |







اش اون لحظه ای که ازت میپرسه حالت چطوره؟

و تو جواب میدی خوبم!

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه :

میدونم خوب نیستی!!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:41 | |







گاهی

 

گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد...!

گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...!

نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

این درد تنهایی............. بد دردیست !!!!!!! فقط خداست که حالم را می داند!

دلم برای دیدنت گریست..........! بگذار بگرید تا بداند..... هرآنچه میخواهد نیست!

کاش وقتی داری گریه میکنی ......یکی کنارت باشه که با عشق بغلت کنه و اشکاتو پاک کنه!

چه زیباست....! آغوش گرفتن ها................ و بوسه های بی هوس!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:40 | |







حواسمون باشه دل آدما

شیشه نیست که روی آن ( هــا ) کنیم

بعد با انگشت قلب بکشیم

و وایسیم آب شدنش رو تماشا کنیم و کیف کنیم

آپلود,آپلود عكس,آپلود سنتر,آپلود فايل,آپلود دائمي


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:39 | |







لعنت به من که اینقدر زود خر می شم. بازم نتیجه شو دیدم...

 

ای ذهن وهم پرور من، دست از سرم بردار! همه چی تموم شده! می فهمی؟!

نه نمی فهمی...

اگه می فهمیدی منو تا اینجا نمی کشوندی و خوار و ذلیلم نمی کردی...

می شه این دفعه رو خوب بفهمی چیکار داری می کنی؟!


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:38 | |







دنبال بهانه نباش عزیزکم

چشم که گذاشتم

برو و هر وقت خواستی برگرد

من تا بی نهایت شمردن می دانم !


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:31 | |







[تصویر:  nr6lzol4qyq6z34os8oy.png]


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:8 | |







از بهشت که بیرون آمد، دارایی اش یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود. و مکافات این وسوسه هبوط بود.

 

فرشته ها گفتند: تو بی بهشت می میری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد.

 

انسان گفت: اما من به خود ظلم کرده ام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین می خواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.

 

خدا فرمود: برو و بدان جاده ای که تو را دوباره به بهشت می رساند از زمین می گذرد، زمینی آکنده از شر و خیر، آکنده از حق و  از باطل، از خطا و صواب، و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت وگرنه...

 

و فرشته ها همه گریستند. اما انسان نرفت. انسان نمی توانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. می ترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه واداشت.

 

انسان دست هایش را گشود و خدا به او اختیار داد.

 

خدا فرمود: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت، پاداشِ به گزیدن توست. عقل و دل هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و نبرد و صبوری را. و این آغاز زندگی انسان بود...


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:7 | |







خوش به حال فرهاد

تمام خاطرات تلخش ...

شیرین است.


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:6 | |







 

در جلسه امتحان عشق

من مانده ام و يک برگه سفيد!

يک دنيا حرف ناگفتني

و يک بغل تنهايي و دلتنگي...

درد دل من در اين کاغذ کوچک جا نمي شود!

در اين سکوت بغض آلود

قطره کوچکي هوس سرسره بازي مي کند!

و برگه سفيدم

عاشقانه قطره را در آغوش مي کشد!

عشق تو نوشتني نيست...

در برگه ام کنار آن قطره

يک قلب کوچک مي کشم!

وقت تمام است.

برگه ها بالا..


[+] نوشته شده توسط زهرا در 22:5 | |



صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 38 صفحه بعد